معنی قاتی
قاتی
مخلوط، درهم، مجازاً خیلی صمیمی، دوستان خیلی نزدیک، غاتی
تصویر قاتی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قاتی
قاتی
قاتی
از قاتمق ترکی در هم گل ام (گویش نایینی) گل هم (گویش تهرانی) مخلوط درهم
فرهنگ لغت هوشیار
قاتی
قاتی
از قاتمک و قاتمق، مخلوط، درهم، قاطی
لغت نامه دهخدا
قاتی
قاتی
آمیخته، درهم، مخلوط، ممزوج، درهم برهم، قاراشمیش
متضاد: سوا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ساتی
ساتی
در مصر باستان، نام فرشته نگهبان ارواح
فرهنگ نامهای ایرانی
قالی
قالی
فرش
فرهنگ واژه فارسی سره
قاضی
قاضی
دادرس، دادور، داور
فرهنگ واژه فارسی سره
قاتل
قاتل
آدمکش، آدم کش
فرهنگ واژه فارسی سره
ذاتی
ذاتی
غریزی، عارضی، اصلی
فرهنگ لغت هوشیار
ذاتی
ذاتی
گوهری، خدادادی
فرهنگ واژه فارسی سره