معنی قرچی - فرهنگ فارسی معین
معنی قرچی
- قرچی((قُ))
- رئیس جبه خانه، جبه پوش، سلاحدار، مسلح
تصویر قرچی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قرچی
قرچی
- قرچی
- ترکی زینه دار، زینه پوش (زینه جنگ افزار) رئیس جبه خانه، جبه پوش سلاحدار مسلح
فرهنگ لغت هوشیار
چرچی
- چرچی
- فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سَقَطی، خُردِه فُروش، پیلِه وَر، پیلَوَر، سَقَط فُروش
فرهنگ فارسی عمید