- قرب
- قربه ها، مشک های آب یا شیر، جمع واژۀ قربه
معنی قرب - جستجوی لغت در جدول جو
- قرب
- نزدیک شدن، نزدیک گردیدن، خویشی، مرتبه و منزلت، همسایگی و همجواری، درنیام کردن، نیام ساختن
- قرب ((قُ))
- نزدیک شدن، نزدیکی
- قرب
- نزدیک شدن، نزدیکی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزدیکی
نزدیکی، نزدیکی در مکان و منزلت، آنچه موجب تقرب به خدا گردد از طاعت، عبادت و کارهای نیکو
نزدیکی، خویشی
تره فروشی، میفروشی
پارسی تازی گشته گربز نره دراز
میفروشی
در مکان و منزلت نزدیک بودن
نزدیکی، خویشی
مشک آب یا شیر
نزدیکی
کژدم
نزدیکتر
نزدیکی جستن
نزدیکی جستن، نزدیک شدن، نزدیک بودن، خویشی و نزدیکی
کژدم، جانوری زهردار و انواع آن بسیار است
((عَ قْ رَ))
فرهنگ فارسی معین
کژدم، جمع عقارب، نام صورتی فلکی در نیم کره جنوبی آسمان و نام هشتمین برج از بروج دوازده گانه که خورشید در حرکت ظاهری خود، آبان ماه در این برج قرار می گیرد
نزدیک تر
مفرد واژۀ عقارب، در علم زیست شناسی جانوری بندپا با چنگال های قوی و نیشی سمّی در انتهای دم، کژدم، در علم نجوم هشتمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ جنوبی قرار دارد، هشتمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با آبان، کژدم
ظرفی که در آستانۀ پر شدن است
برای نزدیکی به خدا، محض تقرب به خدا
کوهۀ زین، برآمدگی جلو و عقب زین، زین کوهه
ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو یا گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
عنوانی احترام آمیز در خطاب به آقایان
قربانی
جعبه ای که کمان را درآن می گذاشتند، کماندان
قربان کردن: ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
عنوانی احترام آمیز در خطاب به آقایان
قربانی
جعبه ای که کمان را درآن می گذاشتند، کماندان
قربان کردن: ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
برای نزدیکی به خدا، برای نزدیکی بخدای محض تقرب بخدای
پاپیتال پیچک از گیاهان
قرپوس درپارسی زین کوده زینکوهه پیشکوهه کوهه زین زین کوهه جمع قرابیس