زمان یا مکان ملاقات، آرامش، آسودگی، رای و حکمی که دربارۀ مسئله یا امری صادر شود، عهد و پیمان، پایداری، در علم حقوق حکمی از سوی مقام قضایی قرار دادن: جا دادن، استوار ساختن، برقرار کردن قرار داشتن: برقرار بودن، جا داشتن، آرامش داشتن، وعدۀ ملاقات داشتن قرار گذاشتن: شرط کردن، عهد و پیمان کردن قرار گرفتن: استوار و محکم شدن، ساکن شدن، جا گرفتن، آرام گرفتن، ثابت گشتن قرار مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان قرار و مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان، قرار مدار
زمان یا مکان ملاقات، آرامش، آسودگی، رای و حکمی که دربارۀ مسئله یا امری صادر شود، عهد و پیمان، پایداری، در علم حقوق حکمی از سوی مقام قضایی قَرار دادن: جا دادن، استوار ساختن، برقرار کردن قَرار داشتن: برقرار بودن، جا داشتن، آرامش داشتن، وعدۀ ملاقات داشتن قَرار گذاشتن: شرط کردن، عهد و پیمان کردن قَرار گرفتن: استوار و محکم شدن، ساکن شدن، جا گرفتن، آرام گرفتن، ثابت گشتن قَرار مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان قَرار و مدار: بند و بست، شرط، عهد و پیمان، قرار مدار
واحد پول ایران در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی و آن مسکوکی نقره بود به وزن 24 نخود، معادل یک ریال کنونی یک قران را دو قران کردن: با زحمت بسیار سودی به دست آوردن
واحد پول ایران در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی و آن مسکوکی نقره بود به وزن 24 نخود، معادل یک ریال کنونی یک قران را دو قران کردن: با زحمت بسیار سودی به دست آوردن