معنی قرا - فرهنگ فارسی عمید
معنی قرا
- قرا
- قریه ها، روستاها، ده ها، دیه ها، آبادی ها، دهکده ها، جمع واژۀ قریه
تصویر قرا
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قرا
قرا
- قرا
- ترکی سیاه پشت میان پشت ترکی سیاه سیاه. خوش خواننده خوش خوان، نیکو خواننده قرآن. خوش خواننده خوش خوان، نیکو خواننده قرآن
فرهنگ لغت هوشیار
قرا
- قرا
- پشت. (ناظم الاطباء). ظَهر. (بحر الجواهر) ، قسمی از کدو. (ناظم الاطباء). قرع الذی یؤکل. عن ابن الاعرابی، کأن ّ عینه مبدله من الالف. (نشوءاللغه ص 18). رجوع به قرع شود
لغت نامه دهخدا
درا
- درا
- دری درخشنده ها (مانند در) دراز. طولانی طویل کشیده مقابل کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار