محکم، سخت آسوده، راحت نوعی داروی خوراکی جامد که در شکل ها و اندازه های مختلف و با خواص متفاوت عرضه می شود گرده نان، کلیچه، گرده هر چیز گرد مثلاً قرص خورشید، قرص ماه قرص کمر: در علم زیست شناسی دانه ای پهن و قهوه ای رنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته می شد و در طب قدیم گرد آن را با زردۀ تخم مرغ مخلوط می کردند و به صورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار می بردند
محکم، سخت آسوده، راحت نوعی داروی خوراکی جامد که در شکل ها و اندازه های مختلف و با خواص متفاوت عرضه می شود گرده نان، کلیچه، گرده هر چیز گرد مثلاً قرص خورشید، قرص ماه قرص کمر: در علم زیست شناسی دانه ای پهن و قهوه ای رنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته می شد و در طب قدیم گَرد آن را با زردۀ تخم مرغ مخلوط می کردند و به صورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار می بردند
روز که در آن آفتاب روشن و هوا صافی باشد. یوم صحو، از حج بازماندن، احصار بول کسی را، تنگ گرفتن بول او را. (منتهی الارب) ، احصار عدو کسی را، محاصره کردن. تنگ گرفتن دشمن او را، احصار ناقه، تنگ شدن سوراخ پستان او. (تاج المصادر) (منتهی الارب) ، قبض آوردن شکم. (منتهی الارب). شکم بگرفتن. (تاج المصادر) ، در تعریفات جرجانی بدو معنی آمده: 1- محروم و واماندن از اجرای عمل حج خواه بواسطۀ دشمن یا حبس یا مرض. 2- عاجز بودن محرم است از طواف و وقوف در عرفات. و مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: احصار در لغت منع از هر چیزی است. و محصر بفتح صاد که ممنوع از هر چیزی است از همین ماده است، چنانکه در کشاف ذکر کرده. و احصار در شرع منع ترس با بیماری است از ساعت وصول کسی که در حج احرام بسته تا دقیقه ای که حج و عمرۀ خودرا به اتمام رساند و محصر در شرع کسی را نامند که از حج یا عمره به واسطه ترس یا بیماری بعد از احرام بستن ممنوع شده باشد. کذا فی جامع الرموز و الدرر
روز که در آن آفتاب روشن و هوا صافی باشد. یوم صحو، از حج بازماندن، احصار بول کسی را، تنگ گرفتن بول او را. (منتهی الارب) ، احصار عدو کسی را، محاصره کردن. تنگ گرفتن دشمن او را، احصار ناقه، تنگ شدن سوراخ پستان او. (تاج المصادر) (منتهی الارب) ، قبض آوردن شکم. (منتهی الارب). شکم بگرفتن. (تاج المصادر) ، در تعریفات جرجانی بدو معنی آمده: 1- محروم و واماندن از اجرای عمل حج خواه بواسطۀ دشمن یا حبس یا مرض. 2- عاجز بودن محرم است از طواف و وقوف در عرفات. و مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: احصار در لغت منع از هر چیزی است. و مُحْصَر بفتح صاد که ممنوع از هر چیزی است از همین ماده است، چنانکه در کشاف ذکر کرده. و احصار در شرع منع ترس با بیماری است از ساعت وصول کسی که در حج احرام بسته تا دقیقه ای که حج و عمرۀ خودرا به اتمام رساند و محصر در شرع کسی را نامند که از حج یا عمره به واسطه ترس یا بیماری بعد از احرام بستن ممنوع شده باشد. کذا فی جامع الرموز و الدُرر
قفس یونانی تازی گشته این واژه از یونانی به پارسی نیز راه یافته و واژه های کابک و کابوک و کوفجان برگرفته از همان واژه یونانی است. کابوک را نشاید و شاخ آرزو کند (ابوشکوربلخی) پنچر خوگاره (گویش نایینی)، کنور کندوله گندم درآن کنند هم آوای رقص برگرفته ازیونانی در تازی بستن بندکردن قفس: مرغ بی اندازه چون شد در قفص. گفت حق بر جان فسون خواند و قصص
قفس یونانی تازی گشته این واژه از یونانی به پارسی نیز راه یافته و واژه های کابک و کابوک و کوفجان برگرفته از همان واژه یونانی است. کابوک را نشاید و شاخ آرزو کند (ابوشکوربلخی) پنچر خوگاره (گویش نایینی)، کنور کندوله گندم درآن کنند هم آوای رقص برگرفته ازیونانی در تازی بستن بندکردن قفس: مرغ بی اندازه چون شد در قفص. گفت حق بر جان فسون خواند و قصص