بسیار کشنده. بسیار قتل کننده. (منتهی الارب) (آنندراج) : به تیغ هندی دشمن قتال می نکند چنانکه دوست به شمشیر غمزۀ قتّال. سعدی. مکن به چشم ارادت نگاه در دنیا که پشت مار بنفش است و زهر او قتّال. سعدی
بسیار کشنده. بسیار قتل کننده. (منتهی الارب) (آنندراج) : به تیغ هندی دشمن قتال می نکند چنانکه دوست به شمشیر غمزۀ قَتّال. سعدی. مکن به چشم ارادت نگاه در دنیا که پشت مار بنفش است و زهر او قتّال. سعدی
از شاعران مشهد است که به علافی مشغول بوده. این رباعی از اوست: گر جان طلبی ز من اداخواهم کرد دشنام اگر دهی دعا خواهم کرد هرگز نشود کز تو بگردانم روی هرچند جفا کنی وفا خواهم کرد. (آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 96)
از شاعران مشهد است که به علافی مشغول بوده. این رباعی از اوست: گر جان طلبی ز من اداخواهم کرد دشنام اگر دهی دعا خواهم کرد هرگز نشود کز تو بگردانم روی هرچند جفا کنی وفا خواهم کرد. (آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 96)
هزار داستان، ریسمانتاب از هم گسستن جدا کردن بریدن، شکستن، در ترکیب به معنی فتالنده آید بمعانی ذیل الف - گسلنده: زره فتال گهر فتال. ب - پراکنده کننده داغان کننده مغز فتال، از جای برکنده. بسیار فتل، کسی که نخ و ریسمان و مانند آنها را تاب داده و فتیله کند
هزار داستان، ریسمانتاب از هم گسستن جدا کردن بریدن، شکستن، در ترکیب به معنی فتالنده آید بمعانی ذیل الف - گسلنده: زره فتال گهر فتال. ب - پراکنده کننده داغان کننده مغز فتال، از جای برکنده. بسیار فتل، کسی که نخ و ریسمان و مانند آنها را تاب داده و فتیله کند