قتال قتال بسیار کشنده. بسیار قتل کننده. (منتهی الارب) (آنندراج) : به تیغ هندی دشمن قتال می نکند چنانکه دوست به شمشیر غمزۀ قَتّال. سعدی. مکن به چشم ارادت نگاه در دنیا که پشت مار بنفش است و زهر او قتّال. سعدی لغت نامه دهخدا
قتال قتال مقاتله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). قیتال. محاربه. (اقرب الموارد). کشش و کارزار کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). با یکدیگر کارزار کردن. (ترتیب عادل جرجانی) : به تیغ هندی دشمن قتال می نکند چنانکه دوست به شمشیر غمزۀ قَتّال. سعدی لغت نامه دهخدا