جدول جو
جدول جو

معنی قتاد

قتاد
درختی خاردار که از ساقۀ آن کتیرا می گیرند، گون
تصویری از قتاد
تصویر قتاد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قتاد

قتاد

قتاد
درختی است سخت خارناک. ج، اقتاد. اَقتُد. قتود. (منتهی الارب) (آنندراج).
- امثال:
من دونه خرطالقتاد. (منتهی الارب). درخت سختی است که خار آن مانند سوزن و این نوع را اعظم خوانند و در مثل است: من دونه خرطالقتاد، یعنی خرط قتاد از آن آسان تر است یا بعبارت دیگر بدان دسترسی پیدا نشود مگر با مشقت و رنج فراوان مانند خرط قتاد. و اما قتاد اصغر گونه ای است که میوۀ آن مانند عشر نفاخ است. (اقرب الموارد). اسم خاری است که به فارسی گون نامند و نوارس قسمی از اوست که به فارسی قیج گویندو کتیرا صمغ گون است. در دوم گرم و خشک و آب او جهت سرفه و ضیق النفس و طلای او با عسل جهت رفع اثار جلد مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

قباد

قباد
سرور، گرامی، شاه محبوب، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر کاوه آهنگر
قباد
فرهنگ نامهای ایرانی

ستاد

ستاد
مرکز سامان دهی به امری
ستاد ارتش: در امور نظامی مرکز فرماندهی در ارتش که طرح ها و نقشه های جنگی را بررسی و مطالعه می کند و شامل نیرو های زمینی و هوایی و دریایی است، ارکان حرب
ستاد
فرهنگ فارسی عمید