- فَاهِم
- فهمیده، او می فهمد، فهمیده شده
معنی فَاهِم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظالم، ناعادلانه
بیدار، مراقب
رونق، درخشان، راغب
چکنده، موجود
زورآور، فاتح، سرکوبگر، غلبه آور
رانده شده، آمدن
سرزنش آمیز، شایسته
استادانه، ماهر
فهمیدن، برای درک، درک کردن
عالی، فوق العاده، برتر
فراوان، مازاد
پیروز، برنده
باز، خالی
ظاهری، آشکار، قابل مشاهده، ظاهر
آسیب زا، تکان دهنده
کدر، تاریک
قاطع، محکم، مصمّم
کمرنگ، رنگ پریده
دعوا جوی، مناقشه کردن
خدمتکار، بنده، سرویس دهنده، فرمانبردار
خواب دیدن، رؤیاپرداز، رویاپرداز
حاکم، فرماندار
قطعی، حیاتی
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
استوایی، بسته بندی
وحشیانه، نادان، پر صدا و خودخوٰاه، به طور ملامت آمیز، جاهل
آماده
دانشمند، جهان
بی ثمر، عقیم
با فضیلت