کاری که مستلزم تجربه یا آموزش قبلی است مثلاً فن خانه داری، صنعت، در ورزش در کشتی هر عملی که کشتی گیر برای زمین زدن حریف و غلبه بر او انجام می دهد، بند، نیرنگ
کاری که مستلزم تجربه یا آموزش قبلی است مثلاً فن خانه داری، صنعت، در ورزش در کُشتی هر عملی که کشتی گیر برای زمین زدن حریف و غلبه بر او انجام می دهد، بند، نیرنگ
دستگاهی که از پایداری دید بیننده برای خلق توهم حرکت استفاده می کند. در این روش تصاویری بر روی صفحه گرد دواری کشیده می شود و بیننده آن را جلوی آینه می گیرد، آن را می چرخاند و از خلال شکاف های موجود در محیط صفحه، در آینه به تصاویری که به نظر می رسد حرکت دارند، نگاه می کند.
دستگاهی که از پایداری دید بیننده برای خلق توهم حرکت استفاده می کند. در این روش تصاویری بر روی صفحه گرد دواری کشیده می شود و بیننده آن را جلوی آینه می گیرد، آن را می چرخاند و از خلال شکاف های موجود در محیط صفحه، در آینه به تصاویری که به نظر می رسد حرکت دارند، نگاه می کند.
زالو، برای مثال بماندستم دل تنگ به خانه در چو فنگ / ز سرما شده چون نیل و سر و روی پرآژنگ (حکاک - شاعران بی دیوان - ۲۸۷) کنایه از بیچاره، درمانده، بینوا حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، خربزۀ ابوجهل، شرنگ، پهنور، کرنج، علقم، پهی، ابوجهل، کبستو، پژند، گبست، هندوانۀ ابوجهل، حنظله، کبست برای مثال تلخی خشمش ار به شهد رسد / باز نتوان شناخت شهد از فنگ (فرخی - ۲۱۰) شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود، بنگ، بنج، زمرّد گیاه، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
زالو، برای مِثال بماندستم دل تنگ به خانه در چو فنگ / ز سرما شده چون نیل و سر و روی پرآژنگ (حکاک - شاعران بی دیوان - ۲۸۷) کنایه از بیچاره، درمانده، بینوا حَنظَل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، خَربُزِۀ اَبوجَهل، شَرَنگ، پَهنور، کَرَنج، عَلقَم، پَهی، اَبوجَهل، کَبَستو، پَژَند، گَبَست، هِندِوانِۀ اَبوجَهل، حَنظَلِه، کَبَست برای مِثال تلخی خشمش ار به شهد رسد / باز نتوان شناخت شهد از فنگ (فرخی - ۲۱۰) شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود، بَنگ، بَنج، زُمُرُّد گیاه، زُمُرُّدگیا، شاهدانَج، شَهدانَج، کَنَودانه
درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پندک، بندق، گلوژ، گلوز کنایه از سرانگشت حنابسته فندق بستن: کنایه از حنا بستن به سرانگشتان
درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پَندُک، بُندُق، گِلوژ، گِلوز کنایه از سرانگشت حنابسته فندق بستن: کنایه از حنا بستن به سرانگشتان
ظرف کوچک چینی یا بلوری که در آن چای یا قهوه می خورند ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پنگان، پنگ، سرچه، فنجان
ظرف کوچک چینی یا بلوری که در آن چای یا قهوه می خورند ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پَنگان، پَنگ، سرچه، فِنجان
مبتلا به که بیماری فتق، دبه خایه، غر، برای مثال عجب آید مرا ز تو که همی / چون کشی آن گران دو خایۀ فنج (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۲)، غری، فتق، کلان، بزرگ
مبتلا به که بیماری فتق، دبه خایه، غر، برای مِثال عجب آید مرا ز تو که همی / چون کشی آن گران دو خایۀ فنج (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۲)، غری، فتق، کلان، بزرگ