جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فن آوری

کند آوری

کند آوری
دلیری شجاعت پهلوانی، حکمت دانایی: بصورتگری دست بردی ز مانی بکنداوری گوی بردی ز آزر. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار

فخرآوری

فخرآوری
عمل فخرآور. فخرفروشی. تفاخر. مفاخرت:
ز رومی و چینی در آن داوری
خلافی برآمد به فخرآوری.
نظامی.
رجوع به فخر شود
لغت نامه دهخدا

فخرآوری

فخرآوری
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان شیراز که در 20 هزارگزی خاور گناوه قرار دارد. جلگه ای معتدل و مرطوب و دارای 300 تن سکنه است. آب آنجا از چاه و محصول عمده اش غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

رفت آوری

رفت آوری
رفت آمد. (ناظم الاطباء). رفت و آمد. (فرهنگ لغات شاهنامه) :
یکی گفت ما را خوالیگری
بیاید بر شاه رفت آوری.
فردوسی
لغت نامه دهخدا