فن و فن فن و فن آوازی که از بینی به هنگام گرفتگی آن و زکام برآید. (فرهنگ فارسی معین). فِن فِن. - فن و فن کردن. رجوع به این ماده شود لغت نامه دهخدا
فنودن فنودن فریفته شدن، مغرور شدن، برای مِثال بفنود تنم بر درم و آب و زمین / دل بر خرد و علم و به دانش بفنود (رودکی - ۵۱۵) فرهنگ فارسی عمید
فنومن فنومن فرانسوی نمود، پدیده، مانی (نادر) آنچه که به وسیله حواس یا ضمیر انسان درک شود، امر طبیعی پدیده نمود، امری غیر عادی و نادر توضیح احتراز ازاستعمال این کلمه بیگانه اولی است فرهنگ لغت هوشیار