جدول جو
جدول جو

معنی فن وفن

فن وفن
صدایی که هنگام گرفتگی بینی از آن بیرون می آید
تصویری از فن وفن
تصویر فن وفن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فن وفن

فن و فن

فن و فن
آوازی که از بینی بهنگام گرفتگی آن و حالت زکام برآید
فن و فن
فرهنگ لغت هوشیار

فن و فن

فن و فن
آوازی که از بینی به هنگام گرفتگی آن و زکام برآید. (فرهنگ فارسی معین). فِن فِن.
- فن و فن کردن. رجوع به این ماده شود
لغت نامه دهخدا

فن فن

فن فن
حکایت صوت بینی در حالت زکام. (یادداشت مؤلف). رجوع به فن و فن شود
لغت نامه دهخدا

فنودن

فنودن
فریفته شدن، مغرور شدن، برای مِثال بفنود تنم بر درم و آب و زمین / دل بر خرد و علم و به دانش بفنود (رودکی - ۵۱۵)
فنودن
فرهنگ فارسی عمید

فنومن

فنومن
حقیقت خارجی اشیا که به وسیلۀ حواس ادراک می شود، پدیده
فنومن
فرهنگ فارسی عمید

فنومن

فنومن
فرانسوی نمود، پدیده، مانی (نادر) آنچه که به وسیله حواس یا ضمیر انسان درک شود، امر طبیعی پدیده نمود، امری غیر عادی و نادر توضیح احتراز ازاستعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار