معنی فن فن کاری که مستلزم تجربه یا آموزش قبلی است مثلاً فن خانه داری، صنعت، در ورزش در کشتی هر عملی که کشتی گیر برای زمین زدن حریف و غلبه بر او انجام می دهد، بند، نیرنگ تصویر فن فرهنگ فارسی عمید