جدول جو
جدول جو

معنی فضولات - جستجوی لغت در جدول جو

فضولات
(فُ)
جمع واژۀ فضول. (فرهنگ فارسی معین). بصورت جمع به معنی نجاست و مواد زائد به کار میرود
لغت نامه دهخدا
فضولات
جمع فضول، آدمی تراو ها آخال جمع فضول آخال
تصویری از فضولات
تصویر فضولات
فرهنگ لغت هوشیار
فضولات
((فُ))
جمع فضول
تصویری از فضولات
تصویر فضولات
فرهنگ فارسی معین
فضولات
براز، نجاست، پس مانده ها، زواید
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاضلات
تصویر فاضلات
طغیان، از حد خود گذشتن، از اندازه تجاوز کردن، بالا آمدن آب دریا یا رودخانه، گردنکشی، گستاخی، نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
پیروزی ها، کشورگشایی ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضلات
تصویر فضلات
فضله ها، سرگینهای جانوران، زیادی ها، اضافی ها، باقی مانده چیزها، بازمانده ها، جمع واژۀ فضله
فرهنگ فارسی عمید
(فَ ضَ)
جمع واژۀ فضله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فضله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مفعولات
تصویر مفعولات
جمع مفعوله، پوییدگان، ویفتکان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مقوله، گفتار ها جمع مقوله (مقول) :، گفتار ها، (قاطیغوریاس) حکما جواهر و اعراض دهگانه را} مقولات عشر {گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است مقولات برده قسم اند بحکم حصر عقلی و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است. وی موجودات عالم را محدود و مشخص در ده مقوله کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد، مقولات نه گانه عرضی عبارتند از: کم کیف وضع اضافه این متی ملک یا جده له فعل و انفعال (ان یفعل و ان ینفعل) یا فن مقولات. یا قاطیغوریاس نزد قدما یکی از بخشهای علوم منطقیه بود. مقوله ها، گفتار و گفته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطولات
تصویر مطولات
جمع مطوله، دراز ها درازنا ها جمع مطوله (مطول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثولات
تصویر مثولات
جمع مثله، اندامبری ها شکنجه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیوحات
تصویر فیوحات
جمع فیوح، جمع فیح، دمیدن بو های خوش ارزانی های بهار فراخی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیوضات
تصویر فیوضات
شارش ها، دهش ها ،جمع فیوض، جمع الجمع فیض، بر خلاف لزوم
فرهنگ لغت هوشیار
علوم ادبی که اطلاع بر آنها برای فقیه موجب فضل است و جهل بدانها مضر نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحولیت
تصویر فحولیت
نری رجولیت، مردانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
شهرهایی که بجنگ گشوده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاضلات
تصویر فاضلات
زهاب در فرهنگ معین این واژه رمن فاضله آمده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غسول، بنگرید به غسول آبی که بدان خود را شویند جمع غسولات، خطمی، اشنان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فضله، مانده ها سرگین ها پلیدی ها یکبار فضل، باقی مانده چیزی بقیه بازمانده، جمع فضلات فضال، سرگین پلیدی غایط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفضلات
تصویر تفضلات
جمع تفضل عنایتها، بخششها، ملاطفتها، نیکوئیها، نعمتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفضیلات
تصویر تفضیلات
جمع تفضیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحولات
تصویر تحولات
جمع تحول، ورتشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افضالات
تصویر افضالات
جمع افضال
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بقول، گیاهدانه ها خشک افزار جمع بقول دانه گیاهانی از قبیل نخود و لوبیا و باقلا و عدس و ماش و غیره که از غذاهای مهم انسان است. بقولات علاوه برمواد نشاسته یی حاوی مقادیر بسیار مواد پروتیدی هستند. معمولا در فارسی بقولات را مرادف با حبوبات استعمال میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمولات
تصویر تمولات
جمع تمول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحولیت
تصویر فحولیت
((فَ یَّ))
نری، مردانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فیوضات
تصویر فیوضات
((فُ))
جمع فیوض. جج فیض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
جمع فتوح، پیروزی ها، فتح ها، شهرهایی که با جنگ تصرف شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضلات
تصویر فضلات
((فَ ضَ))
جمع فضله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحولات
تصویر تحولات
دگرگونی ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فضولانه
تصویر فضولانه
Officiously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سبک سری، بیهودگی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از فضولانه
تصویر فضولانه
oficiosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فضولانه
تصویر فضولانه
назойливо
دیکشنری فارسی به روسی