ترجمه فضولیت به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با فضولیت
فضولات
- فضولات
- جَمعِ واژۀ فضول. (فرهنگ فارسی معین). بصورت جمع به معنی نجاست و مواد زائد به کار میرود
لغت نامه دهخدا
فضولی
- فضولی
- مداخلۀ بی جا در کار دیگران، برای مِثال در کارخانه ای که ره علم و عقل نیست / وهم ضعیف رای فضولی چرا کند (حافظ - ۳۷۸)
فضول
فرهنگ فارسی عمید
فضولی
- فضولی
- ابلوک نخود هر آش در فارسی بر سری ابلوکی، یاوه گویی ژاژ خایی
فرهنگ لغت هوشیار