فضلات فضلات فضله ها، سرگینهای جانوران، زیادی ها، اضافی ها، باقی مانده چیزها، بازمانده ها، جمعِ واژۀ فضله فرهنگ فارسی عمید
فضلات فضلات جمع فضله، مانده ها سرگین ها پلیدی ها یکبار فضل، باقی مانده چیزی بقیه بازمانده، جمع فضلات فضال، سرگین پلیدی غایط فرهنگ لغت هوشیار
فاضلات فاضلات طغیان، از حد خود گذشتن، از اندازه تجاوز کردن، بالا آمدن آب دریا یا رودخانه، گردنکشی، گستاخی، نافرمانی فرهنگ فارسی عمید
عضلات عضلات عضله ها، گوشتهای بدن که پیچیده و مجتمع باشد، ماهیچه ها، مایچه ها، جمعِ واژۀ عضله فرهنگ فارسی عمید