جدول جو
جدول جو

معنی فتوحات

فتوحات
جمع فتوح، پیروزی ها، فتح ها، شهرهایی که با جنگ تصرف شده است
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فتوحات

فتوحات

فتوحات
شهرهایی که به جنگ گشوده شود. (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ فتوح. رجوع به فتوح شود
لغت نامه دهخدا

فیوحات

فیوحات
جمع فیوح، جمع فیح، دمیدن بو های خوش ارزانی های بهار فراخی ها
فیوحات
فرهنگ لغت هوشیار

مفتوحات

مفتوحات
جَمعِ واژۀ مفتوحه. رجوع به مفتوحه شود، (اصطلاح حساب) در علم حساب به ماسوای باب مساحت و باب جبر و مقابله گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا

فتحات

فتحات
فتحه ها، حرکتی از حروف که هنگام تلفظ آن دهان گشوده می شود، زِبَرها، نشانه های این حرکت که در روی حرف گذاشته می شود، جمعِ واژۀ فتحه
فتحات
فرهنگ فارسی عمید