- فتلیدن
- شکافتن، دریدن، افشاندن، پراکنده کردن، فتالیدن، فتاریدن
معنی فتلیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- فتلیدن
- از جای کندن، ریختن افشاندن، دریدن شکافتن، جدا کردن، پریشان کردن پراکنده کردن
- فتلیدن ((فَ تَ دَ))
- از جا کندن، ریختن، افشاندن، دریدن، شکافتن، از هم گسستن، پریشان کردن، پراکنده کردن، فتاریدن، فتالیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکافتن، دریدن، افشاندن، پراکنده کردن، فتلیدن، فتاریدن، برای مثال باد برآمد به شاخ بید شکفته / بر سر می خواره برگ گل بفتالید (عمارۀ مروزی - شاعران بی دیوان - ۳۵۶)
از جای کندن، ریختن افشاندن، دریدن شکافتن، جدا کردن، پریشان کردن پراکنده کردن
کندن، ریختن، تکان دادن
((فَ یا فِ دَ))
فرهنگ فارسی معین
از جا کندن، ریختن، افشاندن، دریدن، شکافتن، از هم گسستن، پریشان کردن، پراکنده کردن، فتاریدن، فتلیدن
افتادن، فتدن، فتادن، افتدن، اوفتادن، افتیدن
از بالا به پایین افتادن، سقوط کردن، فرود آمدن
بی استفاده در جایی رها شدن، بستری یا زمین گیر شدن
وقوع حادثه ای به صورت ناگهانی در موقعیتی یا مسیری قرار گرفتن
سقط شدن جنین
از بالا به پایین افتادن، سقوط کردن، فرود آمدن
بی استفاده در جایی رها شدن، بستری یا زمین گیر شدن
وقوع حادثه ای به صورت ناگهانی در موقعیتی یا مسیری قرار گرفتن
سقط شدن جنین
افتادن
دانستن
افتخار کردن، رشد کردن
در آویختن برهم چسبیدن
نمو کردن نشو و نما کردن رشد کردن، فخر کردن مباهات کردن
غلطیدن
جستجو کردن، تفحص کردن
(ژولید ژولد خواهد ژولید ژولنده ژولیده) در هم شدن پریشان شدن آشفته گردیدن
چفتن خمیدن خم شدن
دریدن
خوابیدن، بخواب رفتن
گرم شدن از آفتاب و آتش داغ شدن
گرم شدن از تف آتش یا آفتاب تفیدن
بیک سو رفتن
ستیزه کردن جدال کردن، آواز بلند کردن و غریدن، نافرمانی کردن
چسبیدن دوسیدن التصاق
گسلیدن
سوت زدن
فریاد زدن بانگ کردن، صفیر زدن، افسردن پژمردن پژمرده شدن
شکافتن و دریدن و چاک کردن
متحیر و درمانده شدن
دریدن، شکافتن، افشاندن، ریختن و پاشیدن، پراکنده ساختن، فشاندن، اوشاندن
گرم شدن از تف آتش یا آفتاب، برای مثال از گرمی آفتاب سوزان / تفسید به وقت نیم روزان (نظامی۳ - ۴۳۲) تا نتفسید از آفتاب سرش / نه ز خود بود و نز جهان خبرش (نظامی۴ - ۶۴۷)
بالیدن، نمو کردن، فخر کردن
به خواب رفتن، خفتن، خوابیدن، برای مثال شتربچه با مادر خویش گفت / بس از رفتن آخر زمانی بخفت (سعدی۱ - ۱۴۱)
چفتن، چفته شدن، خمیدن، خم شدن