اگر بیند لقمه فالوده خورد، دلیل است سخن خوش بگوید. اگر بیند که فالوده در دهن کسی نهاد، دلیل است که از بهر وی کاری نیکو کند. محمد بن سیرین دیدن فالوده بر چهاروجه است. اول: سخن خوش. دوم: مالی که به زحمت حاصل کند. سوم: کاری نیکو. چهارم: کاری که به دشواری برآید .
اگر بیند لقمه فالوده خورد، دلیل است سخن خوش بگوید. اگر بیند که فالوده در دهن کسی نهاد، دلیل است که از بهر وی کاری نیکو کند. محمد بن سیرین دیدن فالوده بر چهاروجه است. اول: سخن خوش. دوم: مالی که به زحمت حاصل کند. سوم: کاری نیکو. چهارم: کاری که به دشواری برآید .
صاف شده، پاکیزه شده، پاک شده از آلودگی، فالوده، فالوذج، برای مثال چون آن شاه پالوده گشت از بدی / بتابید از او فرّۀ ایزدی (فردوسی - ۱/۳۶)، فالوده، شربتی که با برف یا یخ و رشتۀ نشاسته یا سیب رنده شده درست می کنند، برای مثال ملک نقل دهان آلوده می خورد / به امّید شکر پالوده می خورد (نظامی۲ - ۲۴۶)
صاف شده، پاکیزه شده، پاک شده از آلودگی، فالوده، فالوذَج، برای مِثال چُون آن شاه پالوده گشت از بدی / بتابید از او فرّۀ ایزدی (فردوسی - ۱/۳۶)، فالوده، شربتی که با برف یا یخ و رشتۀ نشاسته یا سیب رنده شده درست می کنند، برای مِثال ملک نقل دهان آلوده می خورد / به امّید شکر پالوده می خورد (نظامی۲ - ۲۴۶)