معنی پالوده
- پالوده
- صاف شده، پاکیزه شده، پاک شده از آلودگی، فالوده، فالوذج،
برای مثال چون آن شاه پالوده گشت از بدی / بتابید از او فرّۀ ایزدی ، فالوده، شربتی که با برف یا یخ و رشتۀ نشاسته یا سیب رنده شده درست می کنند،(فردوسی - ۱/۳۶) برای مثال ملک نقل دهان آلوده می خورد / به امّید شکر پالوده می خورد (نظامی۲ - ۲۴۶)
