روز در میان بر آب آمدن شتران: غبت الابل غباً و غبوباً، میان روز آمدن بر قوم: غب ّ فلان ٌ عن القوم، و یقال فلان لا یغبنا عطأه،یعنی هر روز بی فاصله می بخشد، بدبوی شدن گوشت: غب اللحم، شب گذاشتن نزدیک کسی: غب عندنا. و منه: قولهم رویدالشعر یغب، به آخر رسیدن کارها: غبت الامور. (منتهی الارب)
روز در میان بر آب آمدن شتران: غبت الابل غباً و غبوباً، میان روز آمدن بر قوم: غَب َّ فلان ٌ عن القوم، و یقال فلان لا یغبنا عطأه،یعنی هر روز بی فاصله می بخشد، بدبوی شدن گوشت: غب اللحم، شب گذاشتن نزدیک کسی: غب عندنا. و منه: قولهم رویدالشعر یغب، به آخر رسیدن کارها: غبت الامور. (منتهی الارب)
رونده از دریا چندان که در دشت دوردرآید، زمین پست، ایستادنگاه آب. ج، اغباب. غبوب. (منتهی الارب). ج، غبان. (المنجد) ، خلیج (در لهجۀ یمنی). (دزی ج 2 ص 199) : الغب ّ موضعٌ یدخل فیه البحر الی البر یتحاماه المراکب. (ص 47 الجماهر) ، دریای موج زن که آبش از ساحل بگذرد و بصحرا ریزد
رونده از دریا چندان که در دشت دوردرآید، زمین پست، ایستادنگاه آب. ج، اغباب. غبوب. (منتهی الارب). ج، غبان. (المنجد) ، خلیج (در لهجۀ یمنی). (دزی ج 2 ص 199) : الغب ّ موضعٌ یدخل فیه البحر الی البر یتحاماه المراکب. (ص 47 الجماهر) ، دریای موج زن که آبش از ساحل بگذرد و بصحرا ریزد
خدعه کردن و چیره شدن در معامله، فریب دادن کسی در خرید و فروش، زیان در خرید و فروش، ضرر و زیان غبن فاحش: در علم حقوق زیان آشکار و بسیار در خریدن چیزی غبن کشیدن: متضرر شدن
خدعه کردن و چیره شدن در معامله، فریب دادن کسی در خرید و فروش، زیان در خرید و فروش، ضرر و زیان غبن فاحش: در علم حقوق زیان آشکار و بسیار در خریدن چیزی غبن کشیدن: متضرر شدن
انفت زیان بردن در سودا، زیان، دریغ زیان آوردن بر کسی در بیع و شراء، فریفتن، زیان یافتن در خرید و فروش. یا خیار غبن. آنست که فروشنده خریدار را فریب دهد یا بر عکس و یا دلال آن را بفریبد، زیان ضرر، افسوس دریغ حیف. یا غبن اندک. غبن یسیر. یا غبن فاحش. خسارت صریح و بسیار در خرید جنس به قیمتی که دو شخص ماهر و مطلع از معاملات خسارت زیاده از حد عادت را در آن تایید کنند معامله ای که به تقویم نرسیده باشد غبن الفاحش. یا غبن یسیر. آنچه را فقط یک مقوم آن را تقویم کند غبن الیسیر
انفت زیان بردن در سودا، زیان، دریغ زیان آوردن بر کسی در بیع و شراء، فریفتن، زیان یافتن در خرید و فروش. یا خیار غبن. آنست که فروشنده خریدار را فریب دهد یا بر عکس و یا دلال آن را بفریبد، زیان ضرر، افسوس دریغ حیف. یا غبن اندک. غبن یسیر. یا غبن فاحش. خسارت صریح و بسیار در خرید جنس به قیمتی که دو شخص ماهر و مطلع از معاملات خسارت زیاده از حد عادت را در آن تایید کنند معامله ای که به تقویم نرسیده باشد غبن الفاحش. یا غبن یسیر. آنچه را فقط یک مقوم آن را تقویم کند غبن الیسیر