خوردن مته پشم را و درافتادن در آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ستیهیدن. (منتهی الارب). الحاح. (اقرب الموارد) ، گزیدن مار کسی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، برگرداندن کلام را بر کسی یا سرزنش کردن او را. (اقرب الموارد)
خوردن مته پشم را و درافتادن در آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ستیهیدن. (منتهی الارب). الحاح. (اقرب الموارد) ، گزیدن مار کسی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، برگرداندن کلام را بر کسی یا سرزنش کردن او را. (اقرب الموارد)
خاک، گرد، گل و لای که به اطراف پایها زیر و بالا کرده باشی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نشان پنهان. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : واز عثیر عبیربیز ادهم جهانگرد... خاک آن وادی را...خاصیت سرمۀ اصفهانی بخشیده. (درۀ نادره ص 388)
خاک، گرد، گل و لای که به اطراف پایها زیر و بالا کرده باشی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نشان پنهان. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : واز عثیر عبیربیز ادهم جهانگرد... خاک آن وادی را...خاصیت سرمۀ اصفهانی بخشیده. (درۀ نادره ص 388)
مصغر عثیثه، متۀ خرد و ضعیف. منه المثل عثیثه تقرم جلداً أملساً، یعنی کرمک ضعیف پوست تابان را خوردن میخواهد، در حق کسی گویند که در چیزی فوق طاقت خود کوشش کند و نتواند که برسد و بر آن قادر شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
مصغر عَثیثه، متۀ خرد و ضعیف. منه المثل عثیثه تقرم جلداً أملساً، یعنی کرمک ضعیف پوست تابان را خوردن میخواهد، در حق کسی گویند که در چیزی فوق طاقت خود کوشش کند و نتواند که برسد و بر آن قادر شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
نام پیشین ترکیه، نام پرشان (سکه) کشور عثمانی منسوب به عثمان بن عفان، منسوب به عثمان جد آل عثمان (سلاطین قدیم ترکیه) جمع عثمانیان، مجموعه ممالکی که تحت حکومت سلاطین آل عثمان بود
نام پیشین ترکیه، نام پرشان (سکه) کشور عثمانی منسوب به عثمان بن عفان، منسوب به عثمان جد آل عثمان (سلاطین قدیم ترکیه) جمع عثمانیان، مجموعه ممالکی که تحت حکومت سلاطین آل عثمان بود
چوزه شوات شوات (بوقلمون، حباری که تازی گشته هوبره با چرز است)، مار زاد، بچه اژدها، نامی است در تازی ویژه مردان جوجه هوبره، مار، بچه مار، از اعلام مردان است
چوزه شوات شوات (بوقلمون، حباری که تازی گشته هوبره با چرز است)، مار زاد، بچه اژدها، نامی است در تازی ویژه مردان جوجه هوبره، مار، بچه مار، از اعلام مردان است