جدول جو
جدول جو

معنی عثرات

عثرات
عثرت ها، لغزش ها، خطاها، جنگ ها، جمع واژۀ عثرت
تصویری از عثرات
تصویر عثرات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عثرات

عثرات

عثرات
لغزش ها، به سرافتادگی ها شکوخه ها جمع عثرت لغزشها بسر در افتادگی ها، خطاها سهوها
فرهنگ لغت هوشیار

عثرات

عثرات
جَمعِ واژۀ عثره. لغزش. (از غیاث اللغات) ، خطا و سهو. (ناظم الاطباء) : تا در حضرت پادشاه عثرات ایشان را شفیع شد. (جهانگشای جوینی). سلطان عفو و اغضا کرد و از عثرات او تجاوز و اغماض واجب داشت. (جهانگشای جوینی). رجوع به عثرت و عثره شود
لغت نامه دهخدا

اثرات

اثرات
جمع اثر، این امر اثرات وخیم دارد، توضیح: این جمع را فصیح نمیدانند چه جمع اثر در عربی (آثار) و (اثور) است و طبق قواعد جمع عربی مصدری که از سه حرف بیشتر دارد به - ات جمع بسته شود ولی (اثر) سه حرف بیش ندارد
فرهنگ لغت هوشیار

عورات

عورات
عورت ها، اموری که انسان از آن شرم داشته باشد، عضوی که انسان از روی شرم و حیا می پوشاند، شرمگاه ها، کنایه از جنس زن ها، جمعِ واژۀ عورت
عورات
فرهنگ فارسی عمید

عشرات

عشرات
جمع عشره، دهگان دهایی ها جمع عشره مرتبه بعد از آحاد (در اعداد) که از 10 تا 99 را شامل است دهگان
فرهنگ لغت هوشیار