معنی عثار
عثار
لغزیدن و افتادن، به سر درآمدن
تصویر عثار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عثار
عثار
عثار
به سر درآمدن لغزیدن و سقوط کردن بسر در آمدن، لغزش
فرهنگ لغت هوشیار
عثار
عثار
لغزیدن و افتادن، لغزش
فرهنگ فارسی معین
عثار
عثار
جای هلاک و بدی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
عمار
عمار
مرد با ایمان، ثابت و استوار، نام پسر یاسر از یاران پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
آثار
آثار
نشانه ها، یادبودها، یادگارها
فرهنگ واژه فارسی سره
آثار
آثار
اثر، نشانه ها، علامت
فرهنگ لغت هوشیار
خثار
خثار
پس مانده
فرهنگ لغت هوشیار
دثار
دثار
لباس رو
فرهنگ لغت هوشیار
عرار
عرار
نرجس بری، نرگس صحرایی
فرهنگ فارسی عمید