ابن ورقاء الریاحی. از شجاعان و از امیران عرب است و از امرای مصعب بن زبیر است. او را امارت اصفهان داد و به جنگ خوارج ری فرستاد به ری برفت و با خارجیان جنگی سخت کرد و ری را به قهر تصرف کرد و سپس حجاج او را به جنگ شیب بن یزید فرستاد و او با لشکریان بسیار از مردم شام و عراق با شیب نبرد کرد. و سرانجام در جنگی به سال 77 هجری قمری به دست عامر بن عمر تغلبی کشته شد. (از الاعلام زرکلی)
ابن ورقاء الریاحی. از شجاعان و از امیران عرب است و از امرای مصعب بن زبیر است. او را امارت اصفهان داد و به جنگ خوارج ری فرستاد به ری برفت و با خارجیان جنگی سخت کرد و ری را به قهر تصرف کرد و سپس حجاج او را به جنگ شیب بن یزید فرستاد و او با لشکریان بسیار از مردم شام و عراق با شیب نبرد کرد. و سرانجام در جنگی به سال 77 هجری قمری به دست عامر بن عمر تغلبی کشته شد. (از الاعلام زرکلی)
خشم گرفتن، خشم گرفتن همدیگر را، ناز کردن، خشمگینی پیدانمودن، یاد کردن خشم را. (منتهی الارب) (آنندراج) ، ملامت کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : با بخت در عتابم و با روزگار هم وز یار در حجابم و از غمگسار هم. خاقانی. عتاب از حد گذشته جنگ باشد زمین چون سخت گردد سنگ باشد. نظامی. هر آینه در معرض خطاب آیند و در محل عتاب. (گلستان). - عتاب کردن، سرزنش کردن. ملامت کردن: کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی بنقد اگر بکشد عاشق این سخن بکشد. سعدی
خشم گرفتن، خشم گرفتن همدیگر را، ناز کردن، خشمگینی پیدانمودن، یاد کردن خشم را. (منتهی الارب) (آنندراج) ، ملامت کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : با بخت در عتابم و با روزگار هم وز یار در حجابم و از غمگسار هم. خاقانی. عتاب از حد گذشته جنگ باشد زمین چون سخت گردد سنگ باشد. نظامی. هر آینه در معرض خطاب آیند و در محل عتاب. (گلستان). - عتاب کردن، سرزنش کردن. ملامت کردن: کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی بنقد اگر بکشد عاشق این سخن بکشد. سعدی
نوشته، اوراق چاپ شدۀ جلد شده، کنایه از قرآن، نامه کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتاب های دیگر از پیامبران بنی اسرائیل
نوشته، اوراق چاپ شدۀ جلد شده، کنایه از قرآن، نامه کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتاب های دیگر از پیامبران بنی اسرائیل
قسمی از خارا که جامه ای معروف است. (غیاث اللغات) (آنندراج). خارایی موجدار منسوب به محله ای از بغداد. (دیوان البسۀ نظام قاری ص 202). و در این بیت منوچهری به تشدید تاء آمده است: یا چنان زرد یکی جامۀ عتابی پرز برخاسته زو چون سر مرغابی. منوچهری. آنجا که چرخ عتبۀ اقبال او گشاید دهر سفیدجامه چه باشد یکی عتابی. ظهیر. گر به دیباهای رنگین آدمی گردد کسی پس در اطلس چیست گرگ و در عتابی سوسمار. کمال اسماعیل
قسمی از خارا که جامه ای معروف است. (غیاث اللغات) (آنندراج). خارایی موجدار منسوب به محله ای از بغداد. (دیوان البسۀ نظام قاری ص 202). و در این بیت منوچهری به تشدید تاء آمده است: یا چنان زرد یکی جامۀ عتابی پرز برخاسته زو چون سر مرغابی. منوچهری. آنجا که چرخ عتبۀ اقبال او گشاید دهر سفیدجامه چه باشد یکی عتابی. ظهیر. گر به دیباهای رنگین آدمی گردد کسی پس در اطلس چیست گرگ و در عتابی سوسمار. کمال اسماعیل
جمع واژۀ عتبه. (یادداشت مؤلف) ، خراشیدن باد زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برکندن باد قشر زمین را. (از اقرب الموارد) ، کندن جای ناکنده را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جای ناکندۀ زمین را کندن. (ازاقرب الموارد) ، دروغ گفتن بی سببی و بهانه ای، دریده و کفته شدن پوست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، در صحت و تندرستی مردن جوان. (آنندراج) (منتهی الارب). در جوانی بی علتی مرگ دادن. (زوزنی از یادداشت مؤلف) ، پنهان شدن. (از ناظم الاطباء) (آنندراج). کسی را از کسی پنهان داشتن. (از اقرب الموارد).
جَمعِ واژۀ عَتَبَه. (یادداشت مؤلف) ، خراشیدن باد زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برکندن باد قشر زمین را. (از اقرب الموارد) ، کندن جای ناکنده را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جای ناکندۀ زمین را کندن. (ازاقرب الموارد) ، دروغ گفتن بی سببی و بهانه ای، دریده و کفته شدن پوست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، در صحت و تندرستی مردن جوان. (آنندراج) (منتهی الارب). در جوانی بی علتی مرگ دادن. (زوزنی از یادداشت مؤلف) ، پنهان شدن. (از ناظم الاطباء) (آنندراج). کسی را از کسی پنهان داشتن. (از اقرب الموارد).
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد