جدول جو
جدول جو

معنی عزاب

عزاب
عزب ها، ازدواج نکرده ها، مجردها، جمع واژۀ عزب
تصویری از عزاب
تصویر عزاب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عزاب

عزاب

عزاب
جمع عزب، بی زنان بی شویان مرد یا زن تنها، مرد بی زن مجرد جمع عزاب
فرهنگ لغت هوشیار

عزاب

عزاب
جَمعِ واژۀ عَزَب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به عزب شود، جَمعِ واژۀ عَزَبه. (منتهی الارب از کسائی) (آنندراج). رجوع به عزبه شود
لغت نامه دهخدا

اعزاب

اعزاب
جمع عزیز، گرامیان، کمیابان دور کردن، برانگیختن به ناهمسری، جمع عزب، تک زنان: مردان بی زن زنان بی شوی همسر ناگرفتگان
فرهنگ لغت هوشیار

عذاب

عذاب
شکنجه، آزار، رنج و درد
عذاب دادن (کردن): آزار دادن، شکنجه کردن
عذاب کشیدن (بردن): درد کشیدن، رنج بردن، رنج و آزار را تحمل کردن
عذاب
فرهنگ فارسی عمید