جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عتاد

عتاد

عتاد
توشه راهمانه ساخت و سامان آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند
عتاد
فرهنگ لغت هوشیار

عتاد

عتاد
ساخت. (منتهی الارب). آنچه آماده باشد از سلاح و چارپا و ساز جنگ. (اقرب الموارد) ، سامان، آمادگی، آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا