- عازف
- چغانه نواز، سرود گوی چغانه زننده نوازنده چغانه، سرود گوی
معنی عازف - جستجوی لغت در جدول جو
- عازف ((زِ))
- نوازنده چغانه، سرودگوی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع معزف و معزفه، شاد ابزار ها ابزار های خنیا ساز ها جمع معزف و معزفه آلات موسیقی وسایل طرب: و معاشرت معازف و ملاهی را پشت پای زده
آلات موسیقی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دانا، آگاه، آنکه از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست می یابد، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی
رهسپار، راهی
کوتاه شدن و نزدیک شدن
تند، شدید، باد تند و شدید
کسی که عزم و ارادۀ کاری می کند، قصد کننده بر انجام کاری، آنکه قصد دارد به طرف جایی حرکت کند
کسی که در مسجد یا در گوشه ای برای عبادت مقام می کند، گوشه گیر، گوشه نشین، در تصوف کسی که از دنیا قطع علاقه می کند و فقط به خدا می پردازد، حاضر، مقیم
کسی که اراده حتمی به انجام کاری کند، کوشش کننده، آهنگ کننده
باز دار
دانا و شناسنده، خدا شناس
چادر، برگرداننده، مهربانی کننده نوازشگر
مایل و خمیده، باد سخت، جمع آن عواصف است
مرغواگوی آن که از رفتار پرندگان پیش بینی کند
ماند گار، مزگت نشین مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته. مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته
شناسنده، دانا، در تصوف کسی که خدا او را به مرتبۀ شهود ذات و اسما و صفات خود رسانده باشد، کسی که عبادت حق را از آن جهت می کند که او را مستحق عبادت می داند نه از جهت امید ثواب یا خوف از عقاب، کسی که برای رسیدن به معرفت خداوند خود را ریاضت می دهد، حکیم ربانی، برای مثال عاصیان از گناه توبه کنند / عارفان از عبادت استغفار (سعدی - ۸۶) ، صبور، شکیبا
Infuriated
взбешенный
wütend
розлючений
wściekły
furioso
furioso
furieux
furioso
woedend
क्रोधित
غضبانٌ