جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عازف

عازف

عازف
چغانه نواز، سرود گوی چغانه زننده نوازنده چغانه، سرود گوی
عازف
فرهنگ لغت هوشیار

عازف

عازف
موضعی است. (آنندراج) (منتهی الارب). عزیف یعنی صوت و ممکن است محل مخصوص راکه در اثر وزش باد صوت ایجاد میکند عازف گویند. (معجم البلدان ج 4 ص 95)
لغت نامه دهخدا

عازف

عازف
چغانه زننده که نوعی از رودچامه هاست. (منتهی الارب). مرد معازف باز. سرودگوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

عارف

عارف
دانا، آگاه، آنکه از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست می یابد، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی
عارف
فرهنگ نامهای ایرانی

عازم

عازم
کسی که عزم و ارادۀ کاری می کند، قصد کننده بر انجام کاری، آنکه قصد دارد به طرف جایی حرکت کند
عازم
فرهنگ فارسی عمید

عاکف

عاکف
کسی که در مسجد یا در گوشه ای برای عبادت مقام می کند، گوشه گیر، گوشه نشین، در تصوف کسی که از دنیا قطع علاقه می کند و فقط به خدا می پردازد، حاضر، مقیم
عاکف
فرهنگ فارسی عمید