جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با معازف

معازف

معازف
جمع معزف و معزفه، شاد ابزار ها ابزار های خنیا ساز ها جمع معزف و معزفه آلات موسیقی وسایل طرب: و معاشرت معازف و ملاهی را پشت پای زده
فرهنگ لغت هوشیار

معازف

معازف
آلتهای لهو و بازی مانند رود و جامه و طنبور. جَمعِ واژۀ عَزف یا مِعزَف یا مَعزِف یا مِعزَفَه. (منتهی الارب). آلتهای لهو مانند عود وطنبور. جَمعِ واژۀ مِعزَف و مِعزَفَه. (از اقرب الموارد). نواختنی ها چون عود و طنبور. آلات موسیقیۀ ذات اوتار مطلقه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ابوعلی مدتها بود که از معاشرت و مباشرت معازف و ملاهی اعراض کرده بود و به سبب حوادث محن و طوارق فتن از شراب تجافی نموده. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 262). معاشرت معازف و ملاهی را پشت پای زده. (المعجم چ دانشگاه ص 12). و اکابر و معارف با معازف و مزامیر به جشن و سور. (جهانگشای جوینی). و رجوع به معازیف شود
لغت نامه دهخدا

معاطف

معاطف
لایه ها، آنچه لای چیزی بگذارند، پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند، در علم زمین شناسی طبقۀ زمین
معاطف
فرهنگ فارسی عمید

معاطف

معاطف
جمع معطف، شمشیرها بارانی ها چوخا ها لابه لا ها، جمع معطف، گردن ها
فرهنگ لغت هوشیار

معازیف

معازیف
جمع معزف و معزفه، ساز ها ساز های زهی ساز های بادی جمع معزف و معزفه آلات موسیقی. توضیح نویسندگان ایرانی و عرب سازهایی را که دارای سیمهای باز (اوتار مطلقه) بوده تحت عنوان معازیف (که مفرد آن معزفه است) ذکر میکرده اند و لی در طی زمان این کلمه معنی و سیعتری بخود گرفت و بکلیه سازهای زهی و حتی در بعضی موارد بسازهای بادی هم اطلاق میشده است
فرهنگ لغت هوشیار

معالف

معالف
جمع معلف، آخور ها واش ها (واش علف گویش گیلکی) واشگاهان جمع معلف
معالف
فرهنگ لغت هوشیار