ماند گار، مزگت نشین مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته. مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته
به جایی مقیم شونده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). ج، عاکفون و عُکف ّ و عکوف. (اقرب الموارد) : و المسجد الحرام الذی جعلناه للناس سواءالعاکف فیه و الباد. (قرآن 25/22) ، و مسجد الحرام را برای مردم قرار دادیم که یکسان باشد مقیم در آن و وارد از خارج، گوشه گیرنده در مسجد. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) : عاکفان کعبۀ جلالش به تقصیر عبادت معترف. (گلستان) ، نگاه دارنده خود را، اصلاح کننده، دیری ورزنده. (منتهی الارب) ، عاکف و عاکفان ملأ اعلا، فرشتگان که در مقام بالا جای دارند. (ناظم الاطباء)