معنی عازم عازم ((زِ)) قصد کننده، اراده کننده، کوشش کننده، در فارسی، مسافر، رونده قصد کننده، اراده کننده، کوشش کننده، در فارسی، مسافر، رونده تصویر عازم فرهنگ فارسی معین