بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع
تپاه تباه تبست اگر نه عدل شهستی و نیک رایی او یقین شدستی کار جهان تباه و تبست (سوزنی) لشت بلغده یاب از کار رفته تباه تلف، بی فایده بیهوده بیثمر، فرو گذاشته بی تیمار که کسی در فکر وی نباشد، مهمل بیکار، گم، گندیده (تخم مرغ و مانند آن)
تپاه تباه تبست اگر نه عدل شهستی و نیک رایی او یقین شدستی کار جهان تباه و تبست (سوزنی) لشت بلغده یاب از کار رفته تباه تلف، بی فایده بیهوده بیثمر، فرو گذاشته بی تیمار که کسی در فکر وی نباشد، مهمل بیکار، گم، گندیده (تخم مرغ و مانند آن)
پس رو، پیرو، فرمان بردار، مطیع، در ریاضی هرگاه میان دو تغییرپذیر چنان بستگی وجود داشته باشد که تغییر یکی در دیگری تغییری پدید آورد، نخستین را متغیر اصلی و دومی را متغیر تابع یا «تابع» گویند
پس رو، پیرو، فرمان بردار، مطیع، در ریاضی هرگاه میان دو تغییرپذیر چنان بستگی وجود داشته باشد که تغییر یکی در دیگری تغییری پدید آورد، نخستین را متغیر اصلی و دومی را متغیر تابع یا «تابع» گویند