معنی ضایع ضایع تباه، بیکاره، بی فایده، بی اعتبار شدهضایع شدن: تباه شدن، نابود شدن، بیهوده شدنضایع کردن: تباه کردن، نابود کردنضایع گذاشتن: فرو گذاشتن، مهمل گذاشتن تصویر ضایع فرهنگ فارسی عمید