- صَامِت
- خاموش، ساکت، بی صدا، بی کلام
معنی صَامِت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرزو کننده، مشتاق
بی پرده، صادقانه
آسیب زا، تکان دهنده
صادق، صادقانه، راستگو
بازتابی، صادقانه، زنگ دار، بلند
بلند، خشن، پر سر و صدا
کامل، جامع، شامل، کلّی، فراگیر
ساختگی، صندوقدار
ایستاده، رفیع
سرکوبگر، سرکوب کننده
تمام، کامل
کدر، تاریک
مبهم، مرموز، کند، رمزی، پرّه ای، مشکوک
مست، خردکننده
خراب، آشکار، فریاد زننده، جیغ کش، فریاد کشیدن، جیغ زدن
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
کمرنگ، رنگ پریده
یخ زده، سفت و سخت
باردار، حامله
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
کم نور، غش کردن
قابل جمع آوری، گرمایش، جمع آور، مسجد
رو به بالا، در حال افزایش
ثابت قدم، ثابت شده است، ثابت، محکم، پایدار
کارگر، عامل، در حال کار
عمداً، غسل تعمید داد
صنعت گر، سازنده
سوت زدن، خس خس سینه
تیک تیک کننده، پاک کردن
لطیفه گو، محوطه