معنی غَامِر
غَامِر
مست، خردکننده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با غَامِر
غَائِر
غَائِر
عَمیق، سیب
دیکشنری عربی به فارسی
غَامِق
غَامِق
کِدِر، تاریک
دیکشنری عربی به فارسی
غَامِض
غَامِض
مُبهَم، مَرموز، کُند، رَمزی، پَرِّه ای، مَشکوک
دیکشنری عربی به فارسی
غَادِر
غَادِر
خِیانَت کار، تَرک کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
حَائِر
حَائِر
مُتَحَیِّر، گیج شُدِه، پَریشان
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِل
حَامِل
باردار، حامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِض
حَامِض
تَلخ، تُرش، زَهرآگین، اَسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
حَاضِر
حَاضِر
هَمِه جا حاضِر، حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
خَامِس
خَامِس
پَنجُم
دیکشنری عربی به فارسی