- شوینده
- کسی که چیزی را می شوید
معنی شوینده - جستجوی لغت در جدول جو
- شوینده
- ویژگی کسی که چیزی را می شوید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مجری، راوی
شامه، بوی کننده یا حاست (حاسهء)
آنچه بروید آنچه رشد و نمو کند
جستجو کننده، طالب
رونده، دونده: (چو پوینده نزدیک دستان رسید بگفت آنچه دانست و دید و شنید) (فردوسی)، جستجو کننده، جانور متحرک: (دهم همه جانوران پوینده را بود)
تعمید دهنده، شوینده، شست و شو دهنده، شورش کننده، انقلاب کننده
بر هم زننده آمیزنده، لرزنده
آمیخته شونده، لرزنده
به شتاب روندهبرای مثال رونده ببالد ندارد جز این نیرویی / نپوید چو پویندگان هر سویی (فردوسی - ۱/۶)
جستجو کننده
جستجو کننده
آنچه از زمین بروید و سبز شود
کسی که چیزی را بو بکشد، بوکننده
جستجو کننده، طلب کننده، کاوش کننده، برای مثال گر گران و گر شتابنده بود / آنکه جوینده ست یابنده بود (مولوی - ۳۷۲)
سخنگوی، تکلم کننده، ادای سخن کردن
سخنگو، آن که شغلش در رادیو و تلویزیون گویندگی است
کسی که سخن می گوید، آنکه در تلوزیون یا رادیو متنی را می خواند
Enunciator, Speaker
enunciador, orador
Sprecher
lektor, mówca
диктор , оратор
диктор , доповідач
enunciador, hablante
énonciateur, locuteur
enunciatore, oratore
spreker
उद्घोषक , वक्ता
penyebut, pembicara
발음자 , 연설자
מדבר , נוֹאֵם