معنی جوینده - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جوینده
جوینده
- جوینده
- جستجو کننده، طلب کننده، کاوش کننده، برای مِثال گر گران و گر شتابنده بُوَد / آنکه جوینده ست یابنده بُوَد (مولوی - ۳۷۲)
فرهنگ فارسی عمید
پوینده
- پوینده
- رونده، دونده: (چو پوینده نزدیک دستان رسید بگفت آنچه دانست و دید و شنید) (فردوسی)، جستجو کننده، جانور متحرک: (دهم همه جانوران پوینده را بود)
فرهنگ لغت هوشیار