جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بوینده

پوینده

پوینده
رونده، دونده: (چو پوینده نزدیک دستان رسید بگفت آنچه دانست و دید و شنید) (فردوسی)، جستجو کننده، جانور متحرک: (دهم همه جانوران پوینده را بود)
پوینده
فرهنگ لغت هوشیار

پوینده

پوینده
به شتاب روندهبرای مِثال رونده ببالد ندارد جز این نیرویی / نپوید چو پویندگان هر سویی (فردوسی - ۱/۶)
جستجو کننده
پوینده
فرهنگ فارسی عمید