جدول جو
جدول جو

معنی شومیزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

شومیزیدن
شیار کردن، زراعت کردن
تصویری از شومیزیدن
تصویر شومیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
شومیزیدن
شومیز کردن، شیار کردن، شیار کردن زمین برای زراعت
تصویری از شومیزیدن
تصویر شومیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
شومیزیدن
((دَ))
شیار کردن، زراعت کردن
تصویری از شومیزیدن
تصویر شومیزیدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمیزیدن
تصویر آمیزیدن
آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمیزیدن
تصویر آمیزیدن
آمیختن، آمیخته کردن، درهم کردن، درهم ساختن و مخلوط کردن دو یا چند چیز با هم، درهم شدن، آمیخته شدن، مخلوط شدن، رفت و آمد، معاشرت، نزدیکی کردن، مقاربت، جماع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمیزیدن
تصویر گمیزیدن
شاشیدن، ادرار کردن، شاشدن، میزیدن، گمیز کردن، شاش زدن، شاریدن، گمیختن، چامیدن، میختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمیزیدن
تصویر گمیزیدن
شاشیدن گمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمیزیدن
تصویر گمیزیدن
((گُ دَ))
شاش کردن
فرهنگ فارسی معین
پاک کردن چیزی به وسیله آب: غسل. یا شستمش و گذاشتمش کنار. جواب دندان شکن با او دادم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویزیدن
تصویر ویزیدن
غربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخاله اش باقی بماند، سرند کردن، بیختن، بیزیدن، بیز، پالاییدن، پرویختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوییدن
تصویر شوییدن
شستن، چیزی را با آب پاکیزه ساختن، پارچه یا ظرف یا چیز دیگر را در آب مالیدن که پاک شود، شوییدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میزیدن
تصویر میزیدن
شاشیدن، میختن، گمیزیدن، گمیختن، گمیز کردن، ادرار کردن، شاش زدن، شاشدن، چامیدن، شاریدنبرای مثال هر کجا در دل زمین موشی ست / سر نگونسار بر فلک میزد (انوری - ۶۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میزیدن
تصویر میزیدن
بول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویزیدن
تصویر ویزیدن
بیختن: (... بیامیزد و بکوبد و بویزد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میزیدن
تصویر میزیدن
((دَ))
شاشیدن، ادرار کردن
فرهنگ فارسی معین