- شخج
- آهنگی است از موسیقی قدیم: بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه
معنی شخج - جستجوی لغت در جدول جو
- شخج ((شَ خَ))
- آهنگی است از موسیقی قدیم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پهن پخش پخچ پخ
فرق سر تارک
علتی باشد مانند بادنجان که از گلو و گردن مردم برآید و درد نکند
نوع و قسم، فرقه، گروه
مرغکی است خوش آواز
خراش خلش
در عبارت کشاورزی عبارت است از برگرداندن زمین و حاضر کردن آن بوسیله ادوات مختلف برای زراعت
پالودن می، دوست یکرنگ بانگ فریاد، سوت صفیر، ناله، پژمردگی افسردگی
کالبد مردم و جز آن وتن او، هیکل، اندام های آدمی بتمامه اشخاص
نگندن نگنده زدن بخیه زدن یا کوک زدن درشت و گشاد گشاد، در آمیختن، تند رفتن، به شتاب انگیختن
شتر نر، ترنجیدگی چروک خوردن چروکیده ترنجیده سرین کفل
پرنده ای کوچک و خوش آواز، شخیش
سوت، سفیر، ناله، فریاد، شخیل، شخول
کهنه، پوسیده، فرسوده، سخش
سقوط، لغزش، خزیدگی
سقوط، لغزش، خزیدگی
سیاهی انسان که از دور دیده شود، آدمی، انسان، خود (برای تاکید) مثلاً شخص شما،
در علم حقوق آنکه دارای حق و وظیفه است مثلاً شخص حقیقی،
بدن انسان، کالبد مردم، تن
شخص اول مملکت: کنایه از ارجمندترین و گرامی ترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد، پادشاه، رئیس دولت
شخص ثالث: در علم حقوق شخصی غیر از مدعی و مدعیٌ علیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود، سوم کس
در علم حقوق آنکه دارای حق و وظیفه است مثلاً شخص حقیقی،
بدن انسان، کالبد مردم، تن
شخص اول مملکت: کنایه از ارجمندترین و گرامی ترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد، پادشاه، رئیس دولت
شخص ثالث: در علم حقوق شخصی غیر از مدعی و مدعیٌ علیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود، سوم کس
گیاهی که از آن جارو درست می کنند، جارو، حربۀ نوک تیز، سیخ
دور رانی دور بودن ران ها از هم بزرگ منشی
علف جارو
زاج سیاه که رنگرزان بکار برند اشخار: بینی آن زلفینکان چون چنبری بالابخم (بالای خم. دهخدا) کش بلخج اندر زنی ایدون شود چون آبنوس. (طیان لغ)
گیاهی درشت باشدکه خاک روبان بدان زمین روبندعلف جاروب: دست وکف پای پیران پرکلخج ریش پیران زردازبس دودنخج. (طیان لفااق. 70)
کهنه، پوسیده
زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، شخیره، خشار، بلخچ، قلیا، اشخار، شخار
دماغۀ کوه، زمین سخت و ناهموار، شخ، در علم زیست شناسی سرین، کفل
خراشی که برای زراعت با گاوآهن یا تراکتور در زمین ایجاد می کنند، شیار
شخم زدن (کردن): در کشاورزی شیار کردن زمین برای کاشتن تخم
شخم زدن (کردن): در کشاورزی شیار کردن زمین برای کاشتن تخم
شکافتن، دفع کردن