جدول جو
جدول جو

معنی شخم

شخم((شُ))
زیر و رو کردن خاک و ایجاد شیار به وسیله گاوآهن یا تراکتور برای کشت بذر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شخم

شخم

شخم
در عبارت کشاورزی عبارت است از برگرداندن زمین و حاضر کردن آن بوسیله ادوات مختلف برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار

شخم

شخم
خراشی که برای زراعت با گاوآهن یا تراکتور در زمین ایجاد می کنند، شیار
شخم زدن (کردن): در کشاورزی شیار کردن زمین برای کاشتن تخم
شخم
فرهنگ فارسی عمید

شخم

شخم
بنددارندگان بینی از بوی خوش یا ناخوش. (منتهی الارب). کسانی که بینی آنها از بوی بد یا بوی خوش بند آمده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

شخم

شخم
در اصطلاح کشاورزی عبارت است از برگرداندن زمین و حاضر کردن آن بوسیلۀ ادوات مختلف برای زراعت و مقصود از این عمل که اساس زراعت محسوب میشود اولاً سست کردن زمین و ثانیاً برطرف کردن گیاه و ریشه های بی مصرفی است که مانع نمو زراعت میشود و سرانجام از بین بردن حیوانات و حشرات موذی است بوسیلۀ حرارت و نور آفتاب. زمین را در دو موقع ازسال شخم میزنند: شخم بهاره و شخم پائیزه. در شخم بهاره زمین را زراعت نمیکنند زیرا باید برای زراعت زمستان آماده شود و علفها و حشرات آن از بین برود. بعد همان اراضی را که در بهار شخم زده اند، مجدداً برمی گردانند و زراعت میکنند و این شخم دوم را در تداول برخی از ولایات ’پَسَه’ میگویند. طرز شخم و عمقی که برای زیرورو کردن زمین لازم است از حیث طبیعت زمین و زراعتی که باید در ایران بشود متفاوت است و باید در هر منطقه ای برطبق اصول علمی انجام گیرد. (از جغرافیای اقتصادی صص 79- 80) ، زمین شیارکرده. زمینی که آن را برای زراعت شیار کرده باشند. شدیار. شیار کردن. (برهان). کندن زمین برای تخم ریزی. (فرهنگ نظام). شدیار کردن. رجوع به شخم کردن و شخم زدن شود
لغت نامه دهخدا