معنی شخش - فرهنگ فارسی عمید
معنی شخش
- شخش
- کهنه، پوسیده، فرسوده، سخش
سقوط، لغزش، خزیدگی
تصویر شخش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شخش
شخش
- شخش
- نام مرغی است کوچک و خوش آواز. (برهان). در لغت فرس اسدی شخیش و شَخِش به معنی مرغک کوچک خوش آواز:
گرگ را کی رسد صلابت شیر
باز را کی رسد نهیب شخش.
رودکی
لغت نامه دهخدا
شخش
- شخش
- ریزهای یرمع و آن سنگی است نرم از ابن القطاع. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا