جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لخج

لخج

لخج
زاج سیاه که رنگرزان بکار برند اشخار: بینی آن زلفینکان چون چنبری بالابخم (بالای خم. دهخدا) کش بلخج اندر زنی ایدون شود چون آبنوس. (طیان لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

لخج

لخج
زاجِ سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، شَخیرِه، خُشار، بَلخَچ، قَلیا، اَشخار، شَخار
لخج
فرهنگ فارسی عمید

لخج

لخج
زاگ سیه که رنگرزان دارند. لخچ:
بینی آن زلفینکان چون چنبری بالابخم
کش بلخج اندر زنی ایدون شود چون آبنوس.
طیان
لغت نامه دهخدا

جخج

جخج
علتی باشد مانند بادنجان که از گلو و گردن مردم برآید و درد نکند
جخج
فرهنگ لغت هوشیار

شخج

شخج
آهنگی است از موسیقی قدیم: بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه
فرهنگ لغت هوشیار

لفج

لفج
لب ستبر مانند لب شتر، برای مِثال خروشان ز کابل همی رفت زال / فروهشته لفج و برآورده یال (فردوسی - ۱/۲۲۷)
لفج
فرهنگ فارسی عمید