جدول جو
جدول جو

معنی نخج

نخج
گیاهی که از آن جارو درست می کنند، جارو، حربۀ نوک تیز، سیخ
تصویری از نخج
تصویر نخج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نخج

نخج

نخج
گیاهی درشت باشدکه خاک روبان بدان زمین روبندعلف جاروب: دست وکف پای پیران پرکلخج ریش پیران زردازبس دودنخج. (طیان لفااق. 70)
فرهنگ لغت هوشیار

نخج

نخج
گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند. (لغت فرس اسدی). گیاهی باشد که ازآن جاروب کنند. (شمس فخری). گیاهی باشد به دشت که خاک زمین بدان روبند مثل جاروب. (اوبهی) :
دست و کف ّ پای پیران پرکلخج
ریش پیران زرد از بس دود نخج.
طیان (از اسدی).
تا کند بارگاه او جاروب
مژۀ خویش مهر نخج کند.
شمس فخری.
و نیز رجوع به نخچ شود
لغت نامه دهخدا

جخج

جخج
علتی باشد مانند بادنجان که از گلو و گردن مردم برآید و درد نکند
جخج
فرهنگ لغت هوشیار

شخج

شخج
آهنگی است از موسیقی قدیم: بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه
فرهنگ لغت هوشیار