جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شخن

شخن

شخن
خراش. خلیدن و فرورفتن چیزی باشد. (برهان). خراش. (نظام). خراشیدن. (جهانگیری) (سروری). خراشیدگی. (رشیدی) :
تا ز بوی نسترن یابد دل مردم قرار
تا ز زخم خاربن یابد تن مردم شخن.
قطران
لغت نامه دهخدا