جدول جو
جدول جو

معنی سولاخه - جستجوی لغت در جدول جو

سولاخه
سوراخ سوراخ کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سودابه
تصویر سودابه
(دخترانه)
دختر زا، سود ده، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه هاماوران و همسر کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سولفاته
تصویر سولفاته
دارای یک یا چند سولفات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زولانه
تصویر زولانه
زاولانه، بندی آهنی که بر گردن یا دست و پای زندانیان می بستند، حلقه و زنجیری که به پای اسب و استر می بستند، بخو، گیسوی پیچیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جولاهه
تصویر جولاهه
بافنده، کسی چیزی را می بافد، بافت کار، نسّاج، پای باف، باف کار، تننده، جولاه، حائک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیلانه
تصویر سیلانه
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، چیلان، جیلان، سنجد گرگان، تبرخون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
مربوط به سال، ویژگی کاری که در طول یک سال یک بار انجام شود، ویژگی آنچه در طی یک سال به طور مداوم انجام شود، هر سال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوشاخه
تصویر دوشاخه
هر آلتی که بر سر آن دو میله به شکل دو انگشت باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولابه
تصویر دولابه
دولاب، چرخ چاه، چرخ چوبی با دول و ریسمان که با آن آب از چاه می کشند، گنجه و اشکاف کوچک دردار که توی دیوار درست می کنند، دولابه، آسمان، چرخ، فلک، آنچه بر محوری بچرخد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پولاده
تصویر پولاده
از جنس پولاد، برای مثال پولادۀ تیغ مغزپالای / سرهای سران فکنده در پای (نظامی۳ - ۳۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سولاخ
تصویر سولاخ
سوراخ، روزنه، رخنه
فرهنگ فارسی عمید
(سَ خَ)
بیمزگی. یقال فیه ’سلاخه’. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). بیمزگی، گشنی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
قسمی از آلات موسیقی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سوراخ، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، ثقبه: و بمنقار در آن سولاخ میکرد، (ترجمه تفسیر طبری)، و چون آب بدان سولاخها رسد و بر هوا تکیه کند، (التفهیم)، و کوه را سولاخ میکردند هم او، هم کارکنان، (فارسنامۀ ابن البلخی)، و حلقه در هر دو سولاخ کتف او میکشیدی، (فارسنامۀ ابن البلخی)، رجوع به سوراخ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلاخه
تصویر سلاخه
بیمزگی
فرهنگ لغت هوشیار
رخنه منفذ ثقبه، شکاف، معبر. یا سوراخ (و) سنبه. گوشه و کنار. یا سوراخ دعا را پیدا کردن (گم کردن) راه رسیدن به هدف راه پیدا کردن (گم کردن)
فرهنگ لغت هوشیار
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواخیه
تصویر سواخیه
آب و گل بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلوانه
تصویر سلوانه
آبمهره، مهره افسون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جولاهه
تصویر جولاهه
بافنده نساج، عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سولاخ
تصویر سولاخ
سوراخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جولاهه
تصویر جولاهه
((جُ هِ))
بافنده، نساج، عنکبوت، جولاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
((نِ))
آن چه که یک بار در سال صورت گیرد، سالیانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوالمه
تصویر سوالمه
((سُ))
جمع سالمه، بی عیب ها، بی نقص ها، بی زحاف ها (در علم عروض)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گولانه
تصویر گولانه
ابلهانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
آنوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
Annual, Annuity, Yearly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حفره سوارخ
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
ежегодный , аннуитет , ежегодно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
jährlich, Rente
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
щорічний , ануїтет , щорічно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
coroczny, renta, roczny, rocznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
年度的 , 年金 , 每年的 , 每年地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
anual, anuidade, anualmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی