- سندساز
آنکه سند درست کند. کسی که جعل سند کند. جاعل سند. رجوع به سند شود
معنی سندساز - جستجوی لغت در جدول جو
- سندساز
سوء استفاده چی، مختلس، ترفندباف، دروغ پرداز، دروغ ساز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مجازاتی که طی آن محکوم را تا کمر در زمین فرو می کنند و به او سنگ می زنند تا بمیرد
عود هندی، درختی با چوب قهوه ای رنگ که هنگام سوختن بوی خوش می پراکند و معمولاً در هند و هندوچین می روید، انجوج
آنکه با رندان سر ناسازگاری و دشمنی دارد، برای مثال نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس / بسا سرا که در این کارخانه خاک سبوست (حافظ - ۱۳۰) ، کنایه از آنکه یا آنچه رند را اندوهگین می کند
نوعی از مجازات که آدمی را تا کمر در خاک نشانند و بر ان سنگ باران کنند بحدی که بمیرد
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
محکومی که او را تا کمر در خاک فرو می کردند و آن قدر با سنگ بر سر و رویش می کوفتند تا بمیرد
