- سل
- بیماری باشد واگیردار که میکروب آن موسوم بعه باسیل کخ میباشد و توسط پروفسور کخ آلمانی کشف شده است، و این قبیل استخوان، مفصل، کلیه، ریه سرایت میکند و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم خونی، زردی رنگ چهره، تنگی سینه، سرفه میباشد
معنی سل - جستجوی لغت در جدول جو
- سل
- پنجمین نت از نت های هفت گانۀ موسیقی
- سل
- بیماری واگیردار که از طریق باکتری کخ منتقل می شود و به قسمت های مختلف بدن سرایت می کند اما سل ریوی شیوع بیشتری دارد و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم خونی، تنگی نفس، سرفه و خارج شدن خون یا اخلاط از سینه است، توبرکولز
- سل ((س))
- مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن دچار می شوند. عامل آن باسیلی است به نام باسیل کخ
- سل
- پل چوبی، قایق
- سل
- مرد دندان ریخته
- سل
- آن چه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه
- سل ((سُ))
- پنجمین نت از نت های هفتگانه موسیقی
- سل ((سَ))
- برکشیدن شمشیر، کارد و غیره، بریدن رگ، داغ کردن. مخصوصاً داغ کردن شریان صدغ که درد شقیقه و خیالات و منع نزول آب را نافع است
- سل
- سیل. شل، سلاحی است مانند زوبین هندوان را
- سل
- ظرفی که در روی طعام و جز آن نهند، جمع سلال
- سل
- تخته ای که روی آب بیندازند و از بالای آن عبور کنند، پل چوبی، قایق، کشتی
ال، درختی از خانوادۀ زغال اخته با برگهای دراز نوک تیز، گلهای زرد رنگ، میوۀ سرخ ترش مزه و چوب سفت و سخت که در جنگل های مازندران می روید، آل، سیاه ال، سال
- سل
- درآوردن چیزی از چیز دیگر مانند درآوردن شمشیر از غلاف، برکشیدن، بیرون آوردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پر از سلامتی، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که خداوند اسرار بسیاری از علوم و فنون غریبه و زبان حشرات و پرندگان را به او آموخت و سپاهی از جن و انس در اختیارش قرار داد
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از صحابه پیامبر (ص) که از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت کرد
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطانعلی، سکینه سلطان
پسنده
یاخته
چیرگی
پادشاهی
پادشاه، شهریار
پایگان
دودمان